بخش اول :
مدینه فاضله اسلامى - که در عصر ظهور به دست مهدى آل محمد(ص) بنا مىشود - ویژگىها و خصایصى دارد که آن را از سایر مدینههاى بیان شده، ممتاز و جدا مىسازد؛ که در ذیل به بعضى از آنها اشاره مىشود
1. حاکم در عصر ظهور
پیشرفتها در عصر ظهور، معلول عواملى است که یکى از آنها وجود رهبرى معصوم، پاک و منزّه از هر نوع عیب و نقص (از قبیل احساساتِ حیوانى، خشم، غضبِ بىجا، شهوت، کبر و غرور و خودخواهى) است. او فقط وابسته به خدا است و به همه ملتها، جمعیتها و نژادها، با چشم مهربانى و برابرى نگاه مىکند و فرقى بین اقوام و قبایل قائل نیست. بین سیاه و سفید، آسیایى و آمریکایى و اروپایى و آفریقایى فرقى نمىگذارد و به همه با دید یکسان مىنگرد؛ در حالى که رهبران دیگر دنیا چنین نیستند، و عالىترین همت آنان، استثمار دیگران و هضم یک جامعه در جامعه قوىتر و کوشش براى یک ملت است. آنها مىخواهند ملّتى را فداى ملت دیگر کنند و ذخایر طبیعى ملت ضعیف را به نفع ملت خود تصاحب نمایند.
اما رهبران الهى چون وابسته به جمعیت خاصى نبوده و خود را وابسته به خدایى مىدانند که خالق و رازق همه است، هدفشان آسایش عمومى، آزادى گسترده و تشکیل یک سازمان عالى الهى است که در سایه آن، بشر مانند افراد یک خانواده زندگى کنند و سفید و سیاه باهم برادر و برابر باشند.
آرى سرانجام اداره امور جهان، در کف با کفایت صالحترین افراد بشر قرار خواهد گرفت و به برکت وجود آن حاکِم معصومِ الهى، بشریت از آسیب ظلم و ستم نجات یافته، از ترس فقر، پریشانى، ناامنىهاى گوناگون و بى عدالتىها آزاد خواهد شد. اینک که عالم به سوى یک آینده درخشان، تکامل روحانى و عقلانى، نظام مستحکم دینى و الهى، عصر صلح و صفا و برادرى و همکارى، پیش مىرود. ما نیز به امید آن عصر نورانى، با نشاط فراوان و دلى زنده پا برجا ایستاده و انجام وظیفه مىکنیم و تنها آرزوى ما، زندگى در پناه حکومت آن راد مرد عالم بشریت حضرت مهدى(عج) است.
2. حکومت در عصر ظهور
حکومتى که در مدینه فاضله اسلامى و در عصر حاکمیت امام مهدى(عج) مستقر خواهد شد، در تمام جهات با حکومتهاى موجود در عالم فرق دارد. حاکم، نوع حکومت، قوانین و نظامات جارى در آن، هیچ شباهتى با حکومتهاى موجود در عالم ندارد: نوع حکومتش، الهى و بر مبناى ایمان به خداى یگانه و توحید خالص است و هدفش متحد کردن جماعتها و ملتها، برداشتن دیوارهاى امتیازات و اعتبارات بیهوده، برقرار کردن توحید کلمه، ایجاد همکارى و ارتباط بین مردم است. حاکم آن نیز امام معصوم، احیا کننده شریعت نبوى و مجرى قوانین اسلامى و دستورات الهى است. اسلام مىخواهد تمام اختلافات و جدایىها را که به نامهاى گوناگون پدید آمده، به وسیله عقیده توحیدى، از میان بردارد. تمامى اختلافات نژادى، طبقاتى، ملّى، وطنى، جغرافیایى، مسلکى، حزبى و زبانى باید از میان برود و سبب امتیاز، افتخار و اعتبار نباشد و حتّى در آن حکومت، اختلاف دینى هم باید کنار گذاشته شود و همه، در زیر پرچم اسلام تسلیم فرمان خدا باشند. این همان حکومت واحد جهانى است که کره زمین با یک حاکم، یک نوع حکومت و با یک شیوه و روش عادلانه اداره مىشود. اسلام براى بشر چنین حکومتى را پیش بینى کرده و در حدودى که وظیفه تشریع است، مقدمات آن را فراهم ساخته و عملى شدن آن را موکول به آماده شدن زمینه کامل آن کرده است. اساساً حفظ یک انسان کامل به عنوان ولى الله الاعظم و نگهدارى آن در پشت پرده غیبت، براى تشکیل چنان حکومت واحد جهانى است؛ زیرا تشکیل چنان حکومتى، از عهده انسانهاى عادى خارج است.
3. عدل در عصر ظهور
در اسلام، مسأله عدل، از روز نخست در تمام زمینهها مورد توجه و عنایت بوده است؛ از بُعدِ عقیدتى و دینى گرفته تا بُعدِ فقهى و اجتماعى، از قرآن و سنت بر مىآید که عدل و مظاهر آن، پسندیده و موجب خشنودى حضرت حق است؛ اما قدر و منزلت آن، به علّت گستردگى و اقامه آن در سطح وسیع اجتماعى است؛ یعنى، مردم آن قدر به رشد معنوى و کمال روحى نایل گردند که تمام افراد یا حداقل اکثر آنان، خواهان عدل باشند و خود عملاً آن را به اجرا گذارند.
پیامبران الهى، در مأموریت آسمانى خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بین همه انسانها بودهاند و مىخواستند مردم را طورى تربیت کنند که آنان خود قسط و عدل را به پا دارند؛ نه آن که به زور و قدرت حاکم به عدالت تن دهند. قرآن کریم مىفرماید: ((لَقَدْ اَرْسَلنا رُسُلَنا بِالبَیّناتِ وَاَنْزَلْنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَاثکانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)). (17) از این آیه استفاده مىشود که پیامبران مىخواستند، مردم را طورى تربیت کنند تا خود، قیام به قسط نمایند و عدل را بر پا دارند؛ لذا فرمود: ((لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسطِ)) و نفرمود: ((لِیَقیمُوا النّاسَ بِالْقِسطِ)) تا معنایش این باشد که پیامبران به عنوان حاکم عادل، مانند سایر زمامداران عادل، مردم را با نیروى نظامى و انتظامى و قدرتهاى اجرایى، به رعایت عدل وا دارند؛ زیرا فرق است بین این که حاکمى خود عادل باشد و بخواهد در حکومت او عدل اجرا شود و به کسى ستم نگردد و بین آن که مردم در جامعه، از نظر کمالات و درک عقلانى به جایى برسند که خود اقامه عدل نمایند و بفهمند که عدل برتر از ظلم است و در آنان کششى نسبت به ظلم نباشد.
به هر حال در اسلام و تعالیم الهى، عدل از جایگاه رفیعى برخوردار است تا جایى که همه انسانها مأمور شدهاند در تمام زمینههاى زندگى خود - در اصول و فروع، در نظام اجتماعى و اقتصادى، سیاسى و نظامى، در گفتار و کردار و عدالت را مراعات کنند: ((اِعْدِلُوا هُوَ اَقْرَب لِلتَّقْوى؛(18) عدالت ورزید که عدالت به تقوا نزدیکتر است)).
و ((اِذا قُلْژُْ فَاعْدِلُوا؛(19) وقتى سخن گفتید به عدالت سخن گویید)).
و ((اِنَّ اللَّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَالأِحسانِ؛(20) خداى متعال به عدل و احسان امر مىکند)).
و ((وَلا پَْرِمَنَّکُمْ شَنَأنُ قَومٍ عَط اَنْ لاتَعدِلُوا اِعدِلُوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقوى؛(21) )).
رسول اکرم(ص) فرموده است:
((مَنْ رَْ بَْمِدَ عَدْلاً وَرَْ یَذُمَّ جَوراً فَقَدْ بارَزَاللَّهَ تَعاض بِالُارَبَةِ؛(22) هر کس عدل را تمجید نکند و از جور و بیداد مذمّت ننماید، به جنگ با خداى تعالى برخاسته است)).
آیات و روایات درباره شرافت، عظمت و اهمیت ((عدالت)) به قدرى زیاد است که از گنجایش این نوشتار خارج است.
بنابراین کلمه عدل، واژه غریبى نیست؛ امّا حقیقتى قریب هم نیست. بشر در طول تاریخ زندگى خود، همواره منتظر بوده که روزى، این خواب تعبیر شود و عدل در جوامع بشرى حاکم گردد. انسانهاى بسیارى نیز با اندیشه عدل و عدالتخواهى، به فکر تعبیر این رؤیاى شیرین بشرى بر آمده و تلاش بسیار کردهاند؛ اما تلاش آنان در بیشتر موارد کم ثمر یا بىثمر مانده و عدالت در معناى حقیقى آن، همچنان در عالم رؤیا باقى مانده است. وَه چقدر سخت است تعبیر نشدن این رؤیاى شیرین و دلپذیر! رؤیایى که تمامى اجزاى وجود انسان، در طول تاریخ، با آن عجین بوده و نگاه پُر انتظار او، در تعبیر آن خسته و کم سو گشته است.
با همه این احوال، هیچ گاه آرزوى تعبیر شدن این رؤیا، در اعماق دل و جان انسانها به یأس و ناامیدى تبدیل نشده است؛ اما هر چه بر شماره اوراق تاریخ افزون مىگردد، از شماره انتظار ما کاسته مىشود و این همان چراغ امیدى است که قرنها در دل انسانها، به عشق آمدنِ آن منجى، روشن و فروزان است. به عشق او که نامش ((عدل)) است: ((السَّلامُ عَطَ الْعَدلِ اثُشْشََرِ)) و ((اَللَّهُمَّ صَلِّ عَط وَضِِّ اَمْرِکَ الْقاذِِ اثُؤَمَّلِ وَالْعَدْلِ اثُْنتَظَر)).(23) دو چیز از شاخصههاى اصلى حکومت او است:
1. حکومت واحد جهانى که تنها او است که چنین حکومتى را ایجاد مىکند.
2. عدل جهانى که تنها در جامعهاى که او تشکیل مىدهد و خود در رأس آن قرار مىگیرد، عدل با تمام ابعادش گسترده مىشود. همان گونه که حکومت او جهانى است، عدل او نیز گسترده و جهانى است و در روایات، این شاخصه از سایر شاخصههاى دیگرِ حکومتِ حضرتِ مهدى(عج)، بارزتر و بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. ((جَْلَأُ اللَّهُ الأرْض قِسْطاً وَعدْلاً کأ مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً)).
رسول خدا در حدیثى فرمود: ((اُبَلاُِّکُمْ بِاثَهْدى یُبْعَثُ ص اُمَّط عَطَ اخْتِلافٍ مِنَ النّاسِ وَزَلازِلٍ فَیَمْلَأُ الْاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً کَأ مُلِئَتْ جَوراً وَظُلْماً، یَرْک عَنْهُ ساکِنُ الىَءِ وَساکنُ الأَرْضِ ؛(24)
مژده مىدهم شما را به مهدى که او در امت من، به هنگام اختلاف و سختىها بر انگیخته مىشود. پس زمین را پر از قسط و عدل مىسازد؛ همان طورى که از جور و ستم پر شده باشد. ساکنان آسمان و زمین از او راضى مىشوند و )). بنابراین در مدینه فاضله اسلامى و در عصر ظهور آن منجىِ عالم، عمدتاً از عدل و قسط سخن به میان مىآید. دامنه عدالت او تا اقصى نقاط منازل و زوایاى ناپیداى جامعه، گسترده مىشود. عدالت همانند گرما و سرما در درون خانههاى مردمان نفوذ مىکند و مأمن و مسکن وجود آنان را سامان مىبخشد.(25) در حکومت آن حضرت هیچ ویژگى به اندازه ((عدل و قسط))، برجستگى و روشنى ندارد و مردم آن حضرت را عمدتاً از عدل او مىشناسند و الآن نیز آنچه در اولین لحظه از نام مبارک او در ذهن خطور مىکند، عدل او است.
منبع :http://www.sibtayn.com