آن که چیزى را جوید ، بدان یا به برخى از آن رسد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :9
بازدید دیروز :2
کل بازدید :8038
تعداد کل یاداشته ها : 11
03/12/13
12:26 ع

بخش اول :

مدینه فاضله اسلامى - که در عصر ظهور به دست مهدى آل محمد(ص) بنا مى‏شود - ویژگى‏ها و خصایصى دارد که آن را از سایر مدینه‏هاى بیان شده، ممتاز و جدا مى‏سازد؛ که در ذیل به بعضى از آنها اشاره مى‏شود 

 

1. حاکم در عصر ظهور
پیشرفت‏ها در عصر ظهور، معلول عواملى است که یکى از آنها وجود رهبرى معصوم، پاک و منزّه از هر نوع عیب و نقص (از قبیل احساساتِ حیوانى، خشم، غضبِ بى‏جا، شهوت، کبر و غرور و خودخواهى) است. او فقط وابسته به خدا است و به همه ملت‏ها، جمعیت‏ها و نژادها، با چشم مهربانى و برابرى نگاه مى‏کند و فرقى بین اقوام و قبایل قائل نیست. بین سیاه و سفید، آسیایى و آمریکایى و اروپایى و آفریقایى فرقى نمى‏گذارد و به همه با دید یکسان مى‏نگرد؛ در حالى که رهبران دیگر دنیا چنین نیستند، و عالى‏ترین همت آنان، استثمار دیگران و هضم یک جامعه در جامعه قوى‏تر و کوشش براى یک ملت است. آنها مى‏خواهند ملّتى را فداى ملت دیگر کنند و ذخایر طبیعى ملت ضعیف را به نفع ملت خود تصاحب نمایند.
اما رهبران الهى چون وابسته به جمعیت خاصى نبوده و خود را وابسته به خدایى مى‏دانند که خالق و رازق همه است، هدفشان آسایش عمومى، آزادى گسترده و تشکیل یک سازمان عالى الهى است که در سایه آن، بشر مانند افراد یک خانواده زندگى کنند و سفید و سیاه باهم برادر و برابر باشند.
آرى سرانجام اداره امور جهان، در کف با کفایت صالح‏ترین افراد بشر قرار خواهد گرفت و به برکت وجود آن حاکِم معصومِ الهى، بشریت از آسیب ظلم و ستم نجات یافته، از ترس فقر، پریشانى، ناامنى‏هاى گوناگون و بى عدالتى‏ها آزاد خواهد شد. اینک که عالم به سوى یک آینده درخشان، تکامل روحانى و عقلانى، نظام مستحکم دینى و الهى، عصر صلح و صفا و برادرى و همکارى، پیش مى‏رود. ما نیز به امید آن عصر نورانى، با نشاط فراوان و دلى زنده پا برجا ایستاده و انجام وظیفه مى‏کنیم و تنها آرزوى ما، زندگى در پناه حکومت آن راد مرد عالم بشریت حضرت مهدى(عج) است.
2. حکومت در عصر ظهور
حکومتى که در مدینه فاضله اسلامى و در عصر حاکمیت امام مهدى(عج) مستقر خواهد شد، در تمام جهات با حکومت‏هاى موجود در عالم فرق دارد. حاکم، نوع حکومت، قوانین و نظامات جارى در آن، هیچ شباهتى با حکومت‏هاى موجود در عالم ندارد: نوع حکومتش، الهى و بر مبناى ایمان به خداى یگانه و توحید خالص است و هدفش متحد کردن جماعت‏ها و ملت‏ها، برداشتن دیوارهاى امتیازات و اعتبارات بیهوده، برقرار کردن توحید کلمه، ایجاد همکارى و ارتباط بین مردم است. حاکم آن نیز امام معصوم، احیا کننده شریعت نبوى و مجرى قوانین اسلامى و دستورات الهى است. اسلام مى‏خواهد تمام اختلافات و جدایى‏ها را که به نام‏هاى گوناگون پدید آمده، به وسیله عقیده توحیدى، از میان بردارد. تمامى اختلافات نژادى، طبقاتى، ملّى، وطنى، جغرافیایى، مسلکى، حزبى و زبانى باید از میان برود و سبب امتیاز، افتخار و اعتبار نباشد و حتّى در آن حکومت، اختلاف دینى هم باید کنار گذاشته شود و همه، در زیر پرچم اسلام تسلیم فرمان خدا باشند. این همان حکومت واحد جهانى است که کره زمین با یک حاکم، یک نوع حکومت و با یک شیوه و روش عادلانه اداره مى‏شود. اسلام براى بشر چنین حکومتى را پیش بینى کرده و در حدودى که وظیفه تشریع است، مقدمات آن را فراهم ساخته و عملى شدن آن را موکول به آماده شدن زمینه کامل آن کرده است. اساساً حفظ یک انسان کامل به عنوان ولى الله الاعظم و نگه‏دارى آن در پشت پرده غیبت، براى تشکیل چنان حکومت واحد جهانى است؛ زیرا تشکیل چنان حکومتى، از عهده انسان‏هاى عادى خارج است.
3. عدل در عصر ظهور
در اسلام، مسأله عدل، از روز نخست در تمام زمینه‏ها مورد توجه و عنایت بوده است؛ از بُعدِ عقیدتى و دینى گرفته تا بُعدِ فقهى و اجتماعى، از قرآن و سنت بر مى‏آید که عدل و مظاهر آن، پسندیده و موجب خشنودى حضرت حق است؛ اما قدر و منزلت آن، به علّت گستردگى و اقامه آن در سطح وسیع اجتماعى است؛ یعنى، مردم آن قدر به رشد معنوى و کمال روحى نایل گردند که تمام افراد یا حداقل اکثر آنان، خواهان عدل باشند و خود عملاً آن را به اجرا گذارند.
پیامبران الهى، در مأموریت آسمانى خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بین همه انسان‏ها بوده‏اند و مى‏خواستند مردم را طورى تربیت کنند که آنان خود قسط و عدل را به پا دارند؛ نه آن که به زور و قدرت حاکم به عدالت تن دهند. قرآن کریم مى‏فرماید:
((لَقَدْ اَرْسَلنا رُسُلَنا بِالبَیّناتِ وَاَنْزَلْنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَاثکانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)). (17) از این آیه استفاده مى‏شود که پیامبران مى‏خواستند، مردم را طورى تربیت کنند تا خود، قیام به قسط نمایند و عدل را بر پا دارند؛ لذا فرمود: ((لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسطِ)) و نفرمود: ((لِیَقیمُوا النّاسَ بِالْقِسطِ)) تا معنایش این باشد که پیامبران به عنوان حاکم عادل، مانند سایر زمامداران عادل، مردم را با نیروى نظامى و انتظامى و قدرت‏هاى اجرایى، به رعایت عدل وا دارند؛ زیرا فرق است بین این که حاکمى خود عادل باشد و بخواهد در حکومت او عدل اجرا شود و به کسى ستم نگردد و بین آن که مردم در جامعه، از نظر کمالات و درک عقلانى به جایى برسند که خود اقامه عدل نمایند و بفهمند که عدل برتر از ظلم است و در آنان کششى نسبت به ظلم نباشد.
به هر حال در اسلام و تعالیم الهى، عدل از جایگاه رفیعى برخوردار است تا جایى که همه انسان‏ها مأمور شده‏اند در تمام زمینه‏هاى زندگى خود - در اصول و فروع، در نظام اجتماعى و اقتصادى، سیاسى و نظامى، در گفتار و کردار و عدالت را مراعات کنند: ((اِعْدِلُوا هُوَ اَقْرَب لِلتَّقْوى؛(18) عدالت ورزید که عدالت به تقوا نزدیک‏تر است)).
و ((اِذا قُلْژُْ فَاعْدِلُوا؛(19) وقتى سخن گفتید به عدالت سخن گویید)).
و ((اِنَّ اللَّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَالأِحسانِ؛(20) خداى متعال به عدل و احسان امر مى‏کند)).
و ((وَلا پَ‏ْرِمَنَّکُمْ شَنَأنُ قَومٍ عَط اَنْ لاتَعدِلُوا اِعدِلُوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقوى‏؛(21) )).
رسول اکرم(ص) فرموده است:
((مَنْ رَْ بَ‏ْمِدَ عَدْلاً وَرَْ یَذُمَّ جَوراً فَقَدْ بارَزَاللَّهَ تَعاض بِالُ‏ارَبَةِ؛(22) هر کس عدل را تمجید نکند و از جور و بیداد مذمّت ننماید، به جنگ با خداى تعالى برخاسته است)).
آیات و روایات درباره شرافت، عظمت و اهمیت ((عدالت)) به قدرى زیاد است که از گنجایش این نوشتار خارج است.
بنابراین کلمه عدل، واژه غریبى نیست؛ امّا حقیقتى قریب هم نیست. بشر در طول تاریخ زندگى خود، همواره منتظر بوده که روزى، این خواب تعبیر شود و عدل در جوامع بشرى حاکم گردد. انسان‏هاى بسیارى نیز با اندیشه عدل و عدالت‏خواهى، به فکر تعبیر این رؤیاى شیرین بشرى بر آمده و تلاش بسیار کرده‏اند؛ اما تلاش آنان در بیشتر موارد کم ثمر یا بى‏ثمر مانده و عدالت در معناى حقیقى آن، همچنان در عالم رؤیا باقى مانده است. وَه چقدر سخت است تعبیر نشدن این رؤیاى شیرین و دلپذیر! رؤیایى که تمامى اجزاى وجود انسان، در طول تاریخ، با آن عجین بوده و نگاه پُر انتظار او، در تعبیر آن خسته و کم سو گشته است.
با همه این احوال، هیچ گاه آرزوى تعبیر شدن این رؤیا، در اعماق دل و جان انسان‏ها به یأس و ناامیدى تبدیل نشده است؛ اما هر چه بر شماره اوراق تاریخ افزون مى‏گردد، از شماره انتظار ما کاسته مى‏شود و این همان چراغ امیدى است که قرن‏ها در دل انسان‏ها، به عشق آمدنِ آن منجى، روشن و فروزان است. به عشق او که نامش ((عدل)) است: ((السَّلامُ عَطَ الْعَدلِ اثُشْشَ‏َرِ)) و
((اَللَّهُمَّ صَلِّ عَط وَضِِّ اَمْرِکَ الْقاذِِ اثُؤَمَّلِ وَالْعَدْلِ اثُْنتَظَر)).(23) دو چیز از شاخصه‏هاى اصلى حکومت او است:
1. حکومت واحد جهانى که تنها او است که چنین حکومتى را ایجاد مى‏کند.
2. عدل جهانى که تنها در جامعه‏اى که او تشکیل مى‏دهد و خود در رأس آن قرار مى‏گیرد، عدل با تمام ابعادش گسترده مى‏شود. همان گونه که حکومت او جهانى است، عدل او نیز گسترده و جهانى است و در روایات، این شاخصه از سایر شاخصه‏هاى دیگرِ حکومتِ حضرتِ مهدى(عج)، بارزتر و بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
((جَ‏ْلَأُ اللَّهُ الأرْض قِسْطاً وَعدْلاً کأ مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً)).
رسول خدا در حدیثى فرمود: ((اُبَلاُِّکُمْ بِاثَهْدى یُبْعَثُ ص‏ اُمَّط عَطَ اخْتِلافٍ مِنَ النّاسِ وَزَلازِلٍ فَیَمْلَأُ الْاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً کَأ مُلِئَتْ جَوراً وَظُلْماً، یَرْک عَنْهُ ساکِنُ الىَ‏ءِ وَساکنُ الأَرْضِ ؛(24)
مژده مى‏دهم شما را به مهدى که او در امت من، به هنگام اختلاف و سختى‏ها بر انگیخته مى‏شود. پس زمین را پر از قسط و عدل مى‏سازد؛ همان طورى که از جور و ستم پر شده باشد. ساکنان آسمان و زمین از او راضى مى‏شوند و )). بنابراین در مدینه فاضله اسلامى و در عصر ظهور آن منجىِ عالم، عمدتاً از عدل و قسط سخن به میان مى‏آید. دامنه عدالت او تا اقصى نقاط منازل و زوایاى ناپیداى جامعه، گسترده مى‏شود. عدالت همانند گرما و سرما در درون خانه‏هاى مردمان نفوذ مى‏کند و مأمن و مسکن وجود آنان را سامان مى‏بخشد.(25) در حکومت آن حضرت هیچ ویژگى به اندازه ((عدل و قسط))، برجستگى و روشنى ندارد و مردم آن حضرت را عمدتاً از عدل او مى‏شناسند و الآن نیز آنچه در اولین لحظه از نام مبارک او در ذهن خطور مى‏کند، عدل او است.

منبع :http://www.sibtayn.com